سلام
خیلی وقت بود ننوشته بودم.
اینترنت به قول جوراب نکبتمممممممممممم مرده بود.این هم نسیه است......
دلم تنگ شده بود برای این جا....
این مدت که نبودم خیلی بهم سخت گذشت نمیدونم از کجا شروع کنم.
رزیدنت طب اورژانس بودن انصافا کار راحتی نیست حالا فرض کن اورژانس چهارشنبه سوری رو به جای 3 نفر با 2 نفر کاور کنی....
حالا فرض کن 15 روز پشت هم کشیک بدی بدون حتی 1 روز اف بودن و به خاطر عید بعضی روزها 16 ساعت کشیک وایسی.....
1 هفته خونه بودم ولی هنوز حس ردشدن تریلی از روی بدنم از ذهنم خارج نشده...
توسط سال بالایی به بدترین شکل ممکن تنبیه شدم در حالی که گناهم مشورت با رزیدنت یک رشته دیگه بود.....
تمام طول اون کشیک اشک تو چشمام حلقه زده بود ولی رزیدنت اورژانس حق و در واقع وقت نداره گریه کنه.اینه که تا تموم شدن شیفت صبر کردم و بعدش تو خیابون زار زدم.....
پروپوزالم رو هواست و تقریبا مطمینم باید موضوعم رو عوض کنم.
امتحان اسکی و پره ارتقا در راهه و من هیچی نخوندم......
نگران 1000 تا موضوع هستم و از همه ترسناکترش معرفی نشدن به ارتقا است.نمیخوام سال بعد دوباره سال یکی باشم.واقعا نمیتونممممم.
یه عالمه موضوع دیگه هم برای غرزدن دارم ولی باید برم سراغ پاورپوینت های کوفتیم برای معرفی مریض روز 3شنبه....
خدایا دوستت دارم.شکرت ........
نگار
نظرات شما عزیزان:
irman 
ساعت10:53---29 فروردين 1393
Ey baba... Aman az arezuhaye diruzaha va vagheyiathaye emruza!!
پاسخ:ای اماننننننننننننننننننننن
سارا 
ساعت22:56---15 فروردين 1393
سلام نگار عزيزم، واقعا خسته نباشى،تمام حس هات رو درك مى كنم سخته واقعا هم سخته، سال يك رزيدنتى علاوه بر فشار كارى يك اعصاب خوردى و فشار سال بالايى ها هم داره( به قول يكى از دوستام رزيدنت سال يك مثل قند رو زمين مى مونه شيرين هست ولى دوست دارى يا زير پا لهش كنى يا هى شوتش كنى اين ور و اون ور!) اما باز هم خدا رو شكر كن كه بالاخره مسير زندگيت مشخص شده، اين راهيه كه همه رفتن تا متخصص شدن. براى من هم دعا كن تا منم بتونم راهم رو پيدا كنم و از دست اين امتحان دادن راحت بشم.gif)
پاسخ:سلام عزیزم.ممنون.ولی باور کن این ور هم هیچ خبری نیست...